عاشورا
24 مهر 1394 توسط مناجات
سلام برحسین(ع)
سلام برحسین(ع)
کربلا نامت را که بر زبان جارى مىکنم سیل اشک از دیدگانم جارى مىشود نمىدانم و واقعاً هم نمىدانم چه سرى در میان نهفته است در حیرتم که کام جان تو از فرط تشنگى خشک خشک است ولى دل من از دورى روى تو و از زمزمه نام تو به دیدگانم فرمان سیل اشک مىدهد و…
تو خود بگو چه رازى در این میان نهفته است.
کربلا مدتهاست در آرزوى دیدار تو مىسوزم و مىسازم
کربلا عطش استشمام بوی سیب وجودم را ذوب میکند
کربلا تو خود عنایتى کن و مرا به آستانت بخوان
کربلا جواب سلامم را بده با هر زبانى که تو را بیشتر رضاست!
و ای کربلا میدانم تو هم مثل ما منتظری! منتظر منتقم خون حسین (ع)!